جاوا اسکریپت

آخرین بابایی ها...همین جا...
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بله همون طور که عرض کردم من سلامو علیک درست حسابی بلد نیستم ولی ته دلم کلی سلام دارمو, از کل این کارا هم تنها چیزی که خوشم میاد و سر ذوقم میاره از ایناستچشمکمنظورم از این شکلکا بود برای عرض ادب کلی شکلک به شما انسانهای نیکوکاری که سر زدیدتهوع‌آوربلبلبلودوست داشتندروغترسیدممؤدببووووسعصبانی شدم!گیج شدمگل تقدیم شمادهنم آب افتادخیلی خنده‌دارپوزخندقاط زدممدرک داشتنالبته لازم به ذکره یه سری هاش اصلا ربط نداره ولی من همشونو دوست دالم...




تاریخ : یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/11/26 | 12:34 صبح | نویسنده : صبا های ایرانی | نظر

به دلیل خاسته سپیده خانوم این مطلبو که گزارشی از مستندات هفته پیش مدرسه مذکور است رو بر اساس شواهد محکم و دارای ثبات قرار دادممدرک داشتن این سپیده خانوم که اون مدلی برام نظر گذاشته بود  مثلا از دوستان خوب من هستند البته خاطر نشان کنم بر خلاف زبون تندو تیزش دلش پاکه و گفته هاش نیاز به ویراستاری و ترجمه من داره  که الان به دلیل مشغله شدید کاری به این بحث نمیپردازم ...نکته بینراستی یادم رفت قضیه اصلی رو... هفته ی گذشته اقای عکاس جوانی برای گرفتن عکس از بچه های مدرسه ما تشریف فرما شدند که هنگام  رفتن کوله باری از عشق طرفداران ایشان را همراهی مینمود. بله ...بچه های مدرسه ی ن.ش به طور همزمان متحد الشکل و به صورت خود جوش دلباختند بد جور...ولی انصافا بدجورا...دلم شکستالبته من که اصلا اهل این مدل قرتی بازیا نیستم ولی حالا از حق نگذریم لامصب از دور,خود خود شهرام حقیقت دوست با یکم جذابیت بیشتر بود و الله اکبر بد جذب میکرد البته من که گفته بودم اهل این قرتی بازیا و وابستگی های دنیوی نیستمدروغوای چقد دروغ گفتن سخته ...باشه بابا اعتراف...گریه‌آوراصلا کم مونده بود جامو خیس کنم آقا بد قاطیده بودمقاط زدمالبته عمرا به شادی این شکلکه..چیز جالب اینکه دفتر پرورشی همیشه سوتو کور  بود اما  تظاهرات اون روز اصلا قابل وصف نبود یه گروه با سختی وصف نا پذیر میومد بیرون گروه بعد با اشتیاق خودشو میچپوند تو , هر کی میرفت با عکاس محترم یه کلمه حرف میزد ده نفر دورش جمع میشدن خودشونو متبرک میکردن..خب...از اون طرف ماجرا باید به شخصیت بد داستان که بر عکس همه قصه ها برنده داستان بود پرداخت... انصافا وقتی دونه دستبندت گم میشه خانوم ثانوی از رو زمین پیداش میکنه و میفهمه مال توست میخای از این فاجعه همه گیر عاشقانه (اونقدرم ضایه) بو نبره ..بنابرین بی رحمانه قرار عکاسی شب عید این مرد جاذبة الچهره را کنسل کرد..گریه‌آورمنم در همین لحظه عزای عمومی اعلام مینمایم گر چه ما نا امید نمیشویم و عزم راسخ خود را در حمایت از حضور پر شور این عکاس ذو المعشوق به کار خواهیم گرفت ...آری ما میخاهیم پس میتوانیم....دست در دست هم دهیم به مهر...     (دوستان اگر غلط املایی دارم  معذرت با غلط گیر خودتون بخونینش چون من هم املام ضعیفه هم از ساعت 12 به اونور من کلا از عقل فرمان نمیبرم  و هم کیبرد ما قاطی داره)و در اخر با نظرات گرمتون باعث تسکین دل بازماندگان و داغداران وهم باعث شادی روح..(اوا خاک به سرم خدا نکنه , خب شما میتونین بگین ایشالا جا شون خالی نباشه)... ممنونو غیره و ذلکگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما




تاریخ : جمعه 91/12/11 | 1:30 صبح | نویسنده : صبا های ایرانی | نظر